این تصویریست از یک شیعه در آغوش مردی از اهل سنت؛ پس از واقعه دردناک کشتار در منطقه گلگت شمال پاکستان. 22 شیعه بیگناه و 4 اهل سنتی که گناهشان معرفی نکردن شیعیان حاضر در اتوبوس به افراطیان وهابی بود، همگی به شهادت رسیدند.
با سلام . خواستم بعد از این همه مطالب الکی چند تا چیز مفید بزارم . عکسایی که میبینید از یه موزه تو ترکیه گرفته شدن که آثار با ارزشی توش نگهداری میشه . از جمله عصای حضرت موسی ، عمامه حضرت یوسف ، دست حضرت یحیی ، شمشیر حضرت علی (ع) ، و ...
صتدل (همون نعلین) موسوم به پیامبر گرامی اسلام(ص)
عمامه ، عبا و عصای پیامبر(ص)
پیراهن خون آلود موسوم به امام حسین (ع)
پیراهن حضرت فاطمه الزهرا(س)
شمشیر حضرت علی(ع)
التماس دعا
دانشمندای ناسا آثار یه شکستگی بزرگ روی سطح مریخ کشف کردن که نشون میده قبلا از وسط نصف شده بوده . خب اونا کافرن ما که میدونیم دلیلش چیه . مگه نه ؟
چه زیبا می گفت مترسک
وقتی نمیشود رفت. همین یک پا هم اضافیست . . .
گراهام عزیز !
تلفنی که زنگ نمی خورد که نیازی
به اختراع نداشت !!
چسب ِ قلب " اختراع می کردی ؛
......
می چسباندیم روی این ترک های قلب ِ صاحب مرده مان
و غصه ی زنگ نخوردن ِ تلفنی
که اختراعش نکرده ای را نمی خوردیم !!
حال ِ این روزهای مرا
"تو هم مقصری"

یاد اوون شب هایی بخیر که تا صبح اس ام اس بازی میکردیم و آخرش مینوشتی کاش الان پیشت بودم ...
جامت را ببر بالا و بنوش رفیق!
بنوش به سلامتی فاحشه های شهرمان که جز خود کسی را نفروختند...
زیر آوار آخرین حرفت، جا مانده ام
لعــــــــــــــــــنتی
نمی دانی *خداحافظت * چند ریشتر بود !!!
هول نکنین ... یه لحظه وایسا ... آفرین حالا بهت میگم . خب خبرش رسید یه سایت جدید باز شده میخواد با فیسبوک رقابت کنه ! البته واقعا ارزششو داره . منم تو همین سایت عضوم . اگه کسی میخواد فقط با دوستای هموطنش باشه میتونه به این سایت مراجعه کنه .
http://www.afghancloob.com
عزت زیاد
دردا چه بگویم که شبم روزِ من شود
حیلت چه بُوَد آب که دور از چمن شود
عمری که به دیوار غریبان کمر زدیم
ناید که به غربت به زیر خاک تن شود
روزی که خدا میدهد و رزق دست اوست
ترس از چه بُود گرسنه فرزند و زن شود
شادی نبود روز وطن را چرا که درد
آید چو طبیب هست و به دور از بدن شود
آری که چه خوش گفت به سوی وطن رویم
یک خانه ی خالی نتواند وطن شود
مجتبی حکیمی
خداحافظ رفیقی که همیشه تو دلم بودی
نمیدونستم آخر سر میشم تنها به این زودی
خداحافظ عزیزی که به عشقت بال و پر دادی
ازت ممنون بهم قبل از سفر کردن خبر دادی
خداحافظ هوایی که همیشه سرد و ابری بود
ندیدی بعدِ تو سقفم سیاه و سنگ قبری بود
خداحافظ چراغی که همیشه سرد و خاموشه
بدون داغ نبودِ تو ، هنوزم داره می جوشه
خداحافظ برو باشه ، منم دور میشم و تنها
منم میرم یه جایی که فقط من باشم و غم ها
خداحافظ دیگه نیستی ببینی بی تو میمریم
اگه مُردم توی خوابت میام دستاتو میگیرم
خداحافظ چه قدر آروم میاد روی زبون من
شاید غصه هنوز زوده واسه قلب جَوونِ من
خداحافظ به اونی که داره از پیش من میره
چقدر این لحظه ها تلخه ، چقدر رفتن نفسگیره
شاید این حرف تکراری نباشه آخرش جایز
ولی میگم:دوسِت دارم ، برو دیگه خداحافظ
مجتبی حکیمی.بهار91